خوش داشت آدمی را ویلان کوه و صحرا یا در شلوغی شهر ،تنها بیافریند...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کنکور» ثبت شده است

کنکور کجای زندگی دانش آموزان است؟

امروزه، هر کس میخواهد درباره مسئله آموزش و پرورش در کشور صحبت کند،احتمالا اولین چیزی که حسابی فحش بارانش می کنند، مسئله کنکور است! حتی اگر راه بیافتید و در خیابان از مردم درباره مشکلات نظام آموزشی بپرسید، احتمالا اکثر آن ها هم کنکور را لعن و نفرین می کنند! قطعا کنکور مسئله مهمی در نظام آموزشی کشور ما است، اما آیا واقعا اینقدر مشکل جامع و بزرگی است؟ بیاید به یکسری آمار نگاهی بکنیم:

بنا بر اطلاعات بانک جهانی،آمار متولدین سال 2011 (1390) در مقایسه با سال 2000 (1379) ،چیزی در حدود 40000 نفر بیشتر است. بنابراین اگر به آمار دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی و اول ابتدایی سال تحصیلی 96-97 بندازیم، تفاوت تعداد باید چیزی در همین حدود باشد!

حال بیایید به آماری که خبرگزاری پانا به نقل از وزارت آموزش و پرورش درباره آمار مقاطع تحصیلی سال تحصیلی 96-97 منتشر کرده است نگاهی بکنیم:

اختلاف آمار دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی با اول ابتدایی، نه حوالی 40000 تا، بلکه چیزی در حدود 1000000 (یک میلیون!) نفر می باشد! یعنی چی؟

یعنی از حدود 1400000 نفری که در سال 86 وارد کلاس اول ابتدایی شده اند (با توجه به عدم تغییر چشم گیز نزخ زاد و ولد، برابر گرفتن تعداد دانش آموزان اول ابتدایی سال 86 با سال 97 فرض نسبتا معقولی است!) حدود 1000000 نفر از نظام آموزشی کشور خارج شده اند!

به عبارت دیگر،تنها حدود 30 درصد از دانش آموزان ورودی به نظام آموزشی، با مسئله کنکور مواجه می میشوند(تازه با فرض اینکه همه این افراد جدی برای کنکور مطالعه می کنند)! بقیه آن هفتاد درصد در سال های مختلف کم کم از سیستم خارج می شوند!یعنی به طور متوسط هر سال حدود 80000 نفر!

حالا جا داره سوال اول رو دوباره بپرسم! آیا مسئله کنکور واقعا بزرگترین مسئله آموزش و پرورش کشور هست؟ آیا مسائلی بزرگتر از کنکور (که تنها 30 درصد افراد با آن درگیر می شوند) در سیستم آموزشی وجود ندارد؟

آیا اینقدر که همه نگران مسئله کنکور هستند، نگران مسائل آن هفتاد درصد دیگر هم هستند؟ 

#مسئله_یابی !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صدرا علی بک

شهباز دست پادشهم...

ایام کنگور برای من ترکیبی است از خاطرات خوب و بد، تلخی ها و شیرینی ها. شاید قسمت تلخی هایش کمی پر رنگ تر باشد، اما نقاط روشن بسیار مهمی هم داشته . ایام کنکور با همه دشواری هاش یک مزیت بسیار خوب داره، اینکه مدام به آدم آرزو ها، رویا ها و هدف هاش رو یاد آوری میکنه! آدم هی به خودش می گه " تو خیلی توانایی ها داری! خیلی کار ها هست که میتونی بکنی و باید بکنی!" برای خودم در ایام کنکور این دو بیت از حافظ همیشه ملکه ذهنم بوده که:

شهباز دست پادشهم این چه حالت است

کز یاد برده‌اند هوای نشیمنم

حیف است بلبلی چو من اکنون در این قفس

با این لسان عذب که خامش چو سوسنم

 

***

با همه این اوصاف، اون ایام هم گذشت...

و الآن که یکسال از اون روز ها می گذره، فقط و فقط حسرت می خورم! حسرت اینکه چه آرزوهایی داشتم، چه هدف هایی داشتم و الآن کجای کارم! 

دوران پساکنکور (یا همان دانشجویی!) بسیار جذاب تر و زیبا تر از پیشاکنکور به نظر میاد، و البته کاملا درسته به نظرم! ولی تهدید هاش به شدت بزرگتره و ویرانگر تره! دورانیه که آدم یهو خودش رو وسط کلی هیاهو و جنجال و بحث و کلی چیز "جذاب" دیگه پیدا می کنه!  کم کم آدم ها پیداشون میشه و با کلی ایده و کلی کار خوب و باحال میان سراعت! و همینه که مشکل اصلیه! آدم وسط این همه شلوغی و هیجان، کم کم فراموش می کنه که دنبال چه چیز هایی بوده، آرزو هاش رو فراموش می کنه! و یهو چشم باز می کنه و این سوال رو از خودش می پرسه که "من اینجا چه کار میکنم؟" 

...

من اینجا چه کار میکنم؟

....

این سوالی بود که شاید حدود یک ماه پیش از خودم پرسیدم... و اون موقع بود که نتونستم جواب خودم رو بدم! 

***

سرگردان . سرگشته . بی جای و مستقری . بی خانه ٔ معلوم . ویلان...

***

و شاید همون موقع بود که به این نتیجه رسیدم که باید یه اتفاق هایی بیافته...

شاید بهتر باشه آدم یه مدت از هیاهو ها و جنجال های دور و برش دور بشه، تا بتونه یکم به کارهایی که یه زمانی شب ها با فکرشون می خوابیده برسه!

و فکر کردن به این سوال در هر لحظه که

... من اینجا چه کار میکنم؟...

 

 

پ.ن: توی کتاب هری پاتر و سنگ جادو، آلبوس دامبلدور یه جایی میگه: " شهامت انواع مختلفی داره، همون قدر که ایستادن در مقابل دشمن ها نیاز به شجاعت داره، ایستادن در مقابل دوستان هم شهامت لازم داره..."

#یه_روز_تازه

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صدرا علی بک